به گزارش راه روز، یک نماینده مجلس شورای اسلامی اخیراً گفته است که علاوه بر تلگرام، اینستاگرام و واتساپ هم به مرور زمان فیلتر خواهد شد.
در این باره نکات زیر قابل تأمل است:
۱ - نماینده مجلس، وکیل مردم است و وکیل باید مطالبات موکل را پیگیری کند. قریب به اتفاق جمعیت فعال کشور که در انتخابات هم شرکت کرده اند، از پیام رسانهایی مانند تلگرام و اینستاگرام استفاده میکنند و مطالبه شان هم این است که فعالیت شان ادامه یابد.
این چه وکالتی است که وکیل، دقیقاً خلاف نظرات موکل اش عمل میکند؟
۲ - در روزهای اخیر برای توجیه فیلترینگ تلگرام گفته میشود که این پیام رسان در صدد راه اندازی ارز دیجیتال خودش است و لذا ادامه فعالیت اش در ایران میتوان آثار نامطلوب اقتصادی داشته باشد. فارغ از این که چنین توجیهی، موجه است یا نه، باید پرسید مگر اینستاگرام هم میخواهد ارز دیچیتال راه بیندازد؟ چرا با مردم رو راست نیستید؟! میدانید مردم میفهمند؟
۳ - بحث فیلترینگ پیام رسان ها، در شرایطی که نه بحث امنیتی در میان است و نه ارز دیجیتالی در کار است و نه در صورت راه اندازی آن، آثار نامطلوبش ثابت شده، از بحث منافع کشور عبور کرده و رسماً به مرز مردم آزاری رسیده است. هم اکنون میلیونها نفر در ایران برای روابط خانوادگی، کار و کسب، امور اجتماعی، اطلاع رسانی و تبلیغات و تفریح و سرگرمی از تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و ... استفاده میکنند، از مادر بزرگی که دلخوشی اش این است که با نوه هایش در تلگرام در تماس است و جوانی که فروشگاهی در اینستاگرام راه انداخته تا مدرسی که دورههای آموزشی اش را در تلگرام عرضه میکند و رسانهای که خبررسانی اش را در این بستر انجام میدهد.
اکثرشان هم اصلاً کاری با سیاست ندارند، اما ناگهان متوجه میشوند که ابزار ارتباط و کارشان را میخواهند از ایشان بگیرند! آیا این آزردن دهها میلیون ایرانی نیست؟!
۴ - بحثهای امنیت ملی را در توجیه فیلترینگ مطرح میکنند. اگر همین امروز ترامپ و نتانیاهو با هم جلسه بگذارند تا راهی پیدا کنند که در یک لحظه ۴۵ میلیون ایرانی را ناراضی کنند، نخواهند توانست، ولی بستن تلگرام، همین کار را میکند.
به راستی کدام ضد امنیتی و خلاف مصالح نظام است؟ ادامه فعالیت تلگرام و اینستاگرام مثل سالهای اخیر - که مشکل زا نبوده اند - یا ناراضی کردن ۴۵ میلیون ایرانی و از جمله میلیونها نوجوان و جوان که قرار است نگاه شان به نظام و انقلاب شکل بگیرد؟
بله! اگر در مقطعی اتفاقاتی مانند آنچه در دی ۹۶ رخ داد، اتفاق بیفتد، میتوان موقتاً محدودیتهایی ایجاد کرد و در همه جهان هم همین گونه است، ولی محروم سازی یک ملت از حقوق ارتباطی اش، اقدامی نابخردانه و موتور مولد نارضایتیهای عمیق اجتماعی است که آثارش را بر نظام تحمیل خواهد کرد. واقعاً چگونه میتوان از تبعات منفی این اقدام غافل بود؟!
۵ - در روسیه، یک شعبه مشخص از دادگاههای این کشور، حکم به فیلترینگ تلگرام داده است، ولی در ایران، مدام از فعل مجهول استفاده میشود: تصمیم گرفته شده است تلگرام فیلتر شود، اینستاگرام فیلتر میشود و....
چه کسی چنین تصمیمی گرفته است؟ به مردم بگویید که مسؤولیت بسته شدن احتمالی پیام رسانها با چه کسی است؟ تلگرام که خود به خود فیلتر نمیشود؛ افرادی آن را فیلتر میکنند و مردم حق دارند این افراد را بشناسند.
۶ - وقتی مردم احساس میکنند که مسدودسازی پیام رسانهای خارجی، برای هل دادن اجباری آنها به سمت پیام رسانهای داخلی است، موضع منفی میگیرند چرا که هیچ فرد عاقل بالغی دوست ندارد دیگران او را مجبور به کاری کنند.
این روش، پیام رسانهای داخلی را در موضع ضعف و نفرت قرار میدهد، زیرا مردم به این جمع بندی میرسند که به خاطر پیام رسانهای داخلی، از پیام رسان محبوب خودشان محروم شده اند.
حال آن که اگر داخلیها در کنار پیام رسانهای خارجی فعال باشند، با استفاده از مزیتهای نسبی مانند امکان تراکنشهای مالی، تماسهای صوتی، اینترنت رایگان و ... میتوانند سهم خود را اندک اندک، اما ماندگار، از بازار بگیرند. این رشد تدریجی و آبرومندانه، در دراز مدت به نفع پیام رسانهای داخلی است.
۷ - آقایان و خانمهای مسؤول! مردم شما را بر کرسیهای ریاست و وزارت و وکالت و ... نشانده اند تا به آنها خدمت کنید و زمینه اشتغال، رونق اقتصادی، توسعه علمی، آرامش روانی، گسترش مردمسالاری، حفظ حقوق شهروندی و ... را فراهم سازید نه این که مدام روی اعصاب و روان مردم بروید و هر بار به بهانهای نگران شان کنید؛ به کارها و مسؤولیتهای اصلی تان برسید و بگذارید مردم که آگاهتر از شما هستند، زندگی شان را بکنند.